اصل بحث «وجود امام زمان»، واقعاً یکی از عجایب روزگار است. هرچند ما با «حجاب عادت» عادت کردیم و این وجود شاید خیلی برایمان تعجب آور نباشد، اما اینکه خداوندمتعال اینطور سنّتی را قرار داده، و این سنت را به عنوان «سرّی از اسرار خودش»، و «امری از امور خودش»، در روایات شریف معرفی کرده است، که «الغیبةُ سرٌّ من اسرارِ الله، و امرٌ من امرِ الله»[1]، یعنی اینطور نیست که غیبت فقط عِقاب باشد، که اگر غیبت آمده فقط بعنوان جزا و عقاب برای مؤمنین باشد که چون رعایت نکردند، یا به عنوان اینکه چون غیرمؤمنین آمادگی نداشتند خداوند «حجّتِ خودش» را غایب کرده است، که ما غیبت را فقط از ظلم و جور بندگان ببینیم که غیبت از باب جزا و عقاب باشد.

نه!، این جزاء خودش یکی از علت ها در «طولانی شدن غیبت» است. اگر روایات وارد شده که علت غیبت این ]ظلم بندگان[ (و جزاء آنان در غیبت) است این به عنوان یک مُثبِت است، یکی از علّت ها، که علت «طولانی شدنِ غیبت» است (نه علّتِ «اصل غیبت»). اما «اصل الغیبة» جزء یکی از عظیم ترین «مواطن انسانی» است که باید ایجاد میشد. یعنی اینکه چه ظلمِ ظالمی درکار بود و چه ظلمِ ظالمی در کار نبود، خداوندمتعال «اصل غیبت» را محقق میکرد.

چون دارد در روایت که سنت‌های انبیاء: باید در وجود حضرت حجّت محقق شود، از جمله سننی که انبیاء داشتند غیبت‌های انبیاست، که انبیاء غیبت‌ها داشتند هر کدام، که آن غیبت‌ها در وجود وصیّ آخرین و امامِ حجّتg می‌خواهد محقق شود؛ علت هم دارد در رابطه با «عبور از ظاهر به باطن» که یکی از مراحل کمالی انسانهاست، این عبور از ظاهر به باطن امکان‌پذیر نمی‌شود مگر اینکه غیبت محقق بشود، مردم در رابطه با استفاده از امام معصوم امام زمان، سوق داده شدند از ابتدای بعثت به سمتی که کم کم عبور از ظاهر به باطن محقق شود. در این عبور از ظاهر به باطن، هر چند دشمن هم در دشمنی کوتاهی نکرده، اما «دشمنیِ دشمن» اینجور نبوده که برنامه الهی را به هم بزند؛ یعنی ]نمیشود بگوییم که[ خدای باری تعالی قصد کرده بود این ظاهر باشد و به صورت علنی باشد، اما دشمن چون دشمنی کرد، ]یکدفعه[ برنامه خدا به هم ریخت و به صورت پنهانی شد!

نه دشمن کوچکتر از آن است که قدرت و قاهریّت حضرت حق را بتواند در حقیقت در مقابلش بایستد، اما دشمن می‌تواند با دشمنی‌اش آن نقشه را اینگونه پیاده بکند، آن نقشه الهی را عامل شود برای پیاده شدنش، البته طول کشیدنش و محرومیت‌هایش اختیاری است.

این بحث به عنوان یک تابلوی بحث برای ما باشد که نگاه ما به بحث غیبت امام زمان علیه السلام اصل غیبت «جزای عقابی» نیست، بلکه اصلِ غیبت یک «حقیقت کمالیه» است، لذا در روایات از نبی ختمی[2]، از امیرمؤمنان[3]، از امام صادق مکرر از حضرات وارد شده که آرزو می‌کردند در این دوران باشند[4]، آرزو می‌کردند در این دوران باشند (که یکی از احادیثش را همین جا درمقدمه دومی که آورده ایشان در آن مقدمه ذکر کرده بعد بیان کرد دوستان آنجا رجوع می‌کنند که ان‌شاءالله مباحث تفصیلی آنها را بعدا عرض میکنیم)، اینجا درمقدمه آورده که اینها «آه آه، شوقا شوقا الی لقاء اخوانی» که از نبی ختمی[5] از امام صادق[6]، از امیر مومنان[7] وارد شده و صادر شده نشان می‌دهد که ایشان مشتاق بودند.

وقتی که یاران حضرت می‌گویند که ما برادران شما نیستیم؟! حضرت می‌فرمایند: نه، شما یارانِ من هستید، ولی برادران من کسانی هستند که «آمنوا بسوادٍ علی بیاض»[8]، یعنی در مرتبه‌ای از کمال اینها قرار دارند بدون اینکه ما را به شکل ظاهری ببینند آن حقیقت رابطه با ما را ادراک می‌کنند و آمنوا بسوادٍ، به واسطه یک سیاهه‌هایی که در اوراق هست اینها به ما ایمان می‌آورند، این مرتبه از ایمان عظیم است و خیلی ساده نیست لذا در کنار این که انسان در دوران غیبت در محضر امام به صورت ظاهری نیست در محضر امام هست حقیقتا، لذا میخواهند سوق بدهند انسان را که از «رابطه‌های بدنی» عبور بکند لذا غیبت در زمان غیبت، غیبت از بدن است نه بیشتر. امکان ندارد شما روایات باب ضرورت وجود را و حجت را که ببینید (همین جا هم بعضی‌هایش آمده)، امکان ندارد حجت حاضر نباشد، اصلا «زمینِ بدون حجت» معنا نمی‌دهد، اگر میخواست غیبت «مطلق» باشد آنگاه زمین «بدون حجت» بود، که دیگر با نبودن فرقی نمی‌کرد، این که «غیبت» با «نبودن» متفاوت است برای این است که دارند عبور می‌دهند، و «غیبت از بدن» دارد محقق می‌شود، یعنی «بدن ملاک رابطه نباشد»؛

انسان عبور بکند از «اسم الظاهر» به «اسم الباطن»، یعنی همان حقیقتی که برای ارتباط با خدا که در قالب ظهور بدنی امکان‌پذیر نیست (چون که خدا بدن ندارد)، لذا کمالات دارد سوق داده می‌شود به سمتی که آنگونه معرفت نسبت به امام محقق شود که امام روحِ عالم است و آن حقیقتِ عظیم عالم وجود است، و واسطه تدبیر عالم است و «تقدیرات عالم» دارد از آنجا نازل بر عالم می‌شود، آن حقیقتِ واسطه فیض مکشوف شود. یعنی امام فقط در رابطه‌های ظاهری اولی دیده نشود، در کنار هدایتگری «رشد عقول» می‌خواهد محقق شود؛ هدایتگری در رابطه با رشد عقول و رسیدن به آن مرتبه می‌خواهد محقق شود.



[1] کمال الدین و اتمام النعمة، ج1 ص288 ،ِ فَقَامَ إِلَیْ رسول الله9 جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِکَ غَیْبَةٌ؟ - قَالَ رسول الله9: « إِی وَ رَبِّی! وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ، یَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ «أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ، وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ»، مَطْوِیٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ، فَإِیَّاکَ وَ الشَّکَّ فِیهِ فَإِنَّ الشَّکَّ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُفْرٌ.

[2] کمال الدین و اتمام النعمة، ج1 ص267و268 ، قال رسول الله9: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی صُلْبِ الْحَسَنِ نُطْفَةً مُبَارَکَةً زَکِیَّةً طَیِّبَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً یَرْضَى بِهَا کُلُّ مُؤْمِنٍ مِمَّنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِیثَاقَهُ فِی الْوَلَایَةِ وَ یَکْفُرُ بِهَا کُلُّ جَاحِدٍ فَهُوَ إِمَامٌ تَقِیٌّ نَقِیٌّ بَارٌّ مَرْضِیٌّ هَادٍ مَهْدِیٌّ أَوَّلُ‏ الْعَدْلِ وَ آخِرُهُ ، یُصَدِّقُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُصَدِّقُهُ اللَّهُ فِی قَوْلِه‏، ... ، طُوبَى لِمَنْ لَقِیَهُ وَ طُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ طُوبَى لِمَنْ قَالَ بِهِ یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِالْإِقْرَارِ بِه‏ ...

[3] الغیبة (للنعمانی)، ص 213و214، باب 13 حدیث 1، قال الحسین بن علی8: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ7 فَقَالَ لَهُ : یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَبِّئْنَا بِمَهْدِیِّکُمْ ... فقالَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین7: ... أَوْسَعُکُمْ کَهْفاً وَ أَکْثَرُکُمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُکُمْ رَحِماً اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ بَعْثَهُ خُرُوجاً مِنَ الْغُمَّةِ وَ اجْمَعْ بِهِ شَمْلَ الْأُمَّةِ فَإِنْ خَارَ اللَّهُ لَکَ فَاعْزِمْ وَ لَا تَنْثَنِ عَنْهُ إِنْ وُفِّقْتَ لَهُ وَ لَا تَجُوزَنَّ عَنْهُ إِنْ هُدِیتَ إِلَیْهِ (وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ) هَاهْ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِه‏ .

[4] الغیبة (للنعمانی)، ص 245، باب 13 حدیث 46، قال الصادق7: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی‏.

[5] التحصین فی صفات العارفین، ص23و24 ، قَالَ النَّبِیُّf: هَاهْ شَوْقاً إِلَى إِخْوَانِی مِنْ بَعْدِی ، فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْنَا إِخْوَانَکَ؟ قَالَ لَا أَنْتُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی یَجِیئُونَ مِنْ بَعْدِی شَأْنُهُمْ شَأْنُ الْأَنْبِیَاءِ قَوْمٌ یَفِرُّونَ مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ مِنَ الْقَرَابَاتِ کُلِّهِمْ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ یَتْرُکُونَ الْمَالَ لِلَّهِ وَ یُذِلُّونَ أَنْفُسَهُمْ بِالتَّوَاضُعِ لِلَّهِ لَا یَرْغَبُونَ فِی الشَّهَوَاتِ وَ فُضُولِ الدُّنْیَا مُجْتَمِعُونَ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللَّهِ کَأَنَّهُمْ غُرَبَاءُ مَحْزُونِینَ لِخَوْفِ النَّارِ وَ حُبِّ الْجَنَّةِ فَمَنْ یَعْلَمُ قَدْرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَهُمْ قَرَابَةٌ وَ لَا مَالٌ یُعْطُونَ بِهَا بَعْضُهُمْ لِبَعْضِ أَشْفَقُ مِنَ الِابْنِ عَلَى الْوَالِدِ وَ مِنَ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ وَ مِنَ الْأَخِ عَلَى الْأَخِ هَاهْ شَوْقاً إِلَیْهِمْ یُفَرِّغُونَ أَنْفُسَهُمْ مِنْ کَدِّ الدُّنْیَا وَ نَعِیمِهَا بِنَجَاةِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ عَذَابِ الْأَبَدِ وَ دُخُولِ الْجَنَّةِ لِمَرْضَاةِ اللَّه‏ ... ضِحْکُهُمْ عِبَادَةٌ وَ فَرَحُهُمْ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُهُمْ صَدَقَةٌ وَ أَنْفَاسُهُمْ جِهَادٌ وَ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، یَا أَبَاذَرٍّ إِنِّی إِلَیْهِمْ لَمُشْتَاقٌ ، ثُمَّ غَمَّضَ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى شَوْقاً ، ثُمَّ قَالَf: اللَّهُمَّ احْفَظْهُمْ وَ انْصُرْهُمْ عَلَى مَنْ خَالَفَ عَلَیْهِمْ وَ لَا تَخْذُلْهُمْ وَ أَقِرَّ عَیْنِی بِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏».

[6] کمال الدین و اتمام النعمة، ج2 ص353، قال الصادق7:سَیِّدِی‏ غَیْبَتُکَ‏ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیِّدِی‏ غَیْبَتُکَ‏ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مُثِّلَ بِعَیْنِی عَنْ غَوَابِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْضَعِهَا وَ بَوَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک‏... .

[7] کمال الدین و اتمام النعمة، ج1 ص291 ، قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب‏ (علیه السلام) : .... یَا کُمَیْلُ أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِهِ آهِ آهِ‏ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِم‏. / الامالی (للطوسی)، ص576 : قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): یَا نَوْفُ، خُلِقْنَا مِنْ طِینَةِ طَیِّبَةٍ، وَ خُلِقَ شِیعَتُنَا مِنْ طِینَتِنَا، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أُلْحِقُوا بِنَا. ... أُولَئِکَ شِیعَتِیَ الْأَطْیَبُونَ، وَ إِخْوَانِیَ الْأَکْرَمُونَ، أَلَا هَاهْ شَوْقاً إِلَیْهِمْ.

[8] کمال الدین و اتمام النعمة، ج1 ص288 ، فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ 9 یَذْکُرُ فِیهَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ 9قَالَ لَهُ : یَا عَلِیُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَیَاض‏.


شرح روایات امام زمان -استاد حجت الاسلام عابدینی