«درس خارج اصول—استاد آیت الله فرحانی—۱۳۹۴/۱/۲۴»
در مورد مفاد هیئت و حکم سه نظریه وجود دارد:
۱-نظر شیخ : عدم تعلیق ماده بر شرط چون قید به هیئت خورده است
۲-نظر مشهور : حکم معلق و مفاد هیئت حکم است
۳-نظر آقا ضیا: مفاد هیئت معلق است ولی مفاد حکم غیر از هیئت است.
آقا ضیا:
حکم همان ارادهای است که در نفس مولا قرار دارد و تعلیق ندارد و تعلیق در مفاد هیئت است.
اشکال مشهور به آقا ضیا:
۱-شما مفاد هیئت را وجوب یا بعث اعتباری میدانید درحالیکه حکم را اراده تشریعی میدانید اما ارتکاز متشرعه از حکم اراده نیست چون متشرعه از حکم وجوب یا بعث میفهمد ، متشرعه خود صدور صلِّ یا اکرم را حکم شرعی میداند و وقتی به ارتکازات متشرعه رجوع میکنیم اصلاً دنبال اراده نیستند.زیرا متشرعه حکم را بر بعث اعتباری منطبق میکنند و التفاتی به بحث اراده ندارند.
۲-در جای خود ثابت شد که نسبت ایجاب و وجوب مثل ایجاد وجود است و گفتیم ایجاد و وجود یکچیز است فقط تفاوت در نگاه است وقتی به فاعل نگاه میکنیم ایجاد و وقتی به قابل نگاه میکنیم وجود گوییم.ایجاب و وجوب نیز یکچیز است وقتی به آمر نگاه میکنیم ایجاب میشود و وقتی بهحکم نگاه کنیم میشود وجوب.
تحقق ایجاب به بعث اعتباری است ایجاب با اکرم یا صلِّ است. نمیتوان گفت ایجاب با اکرم و صلِّ شکلگرفته ولی وجوب بار اراده شکلگرفته است.لذا وجوب به همان چیزی است که ایجاب را شکل داده است لا نمیتوان ایجاب را به اکرم (هیئت) بزنیم اما وجوب را به مفاد بزنیم.
نکته:اگر ایجاب و وجوب یکی شد سؤال این است که مفاد حکم چیست؟
ایجاب بهوسیله بعث است لذا وجوب هم بعث است اما در این صورت اشکال آقای خویی پیش میآید که چگونه ایجاب میکنید درحالیکه وجوب معلق است لا گفتهشده حکم در اراده مولا شکلگرفته است چون تحقق ایجاب و تعلیق وجوب باهم جمع نمیشود چون این یعنی انفکاک ایجاب و وجوب.
لذا مبنای محقق خویی حرف آقا ضیا را تکمیل کرد: لذا اشکال به آقا ضیا به خویی وارد نیست چون خویی در مفاد هیئت اخبار و ابراز را وارد کرد لا اشکال صاحب المحصول(سبحانی) این است که بین حرف آقا ضیا و محقق خویی جدا نکرده است.
جواب امام (ره) به انفکاک:
ایجاب انشایی و وجوب انشایی داریم اما آنچه معلق است ایجاب فعلی است چون در عالم اعتبار است.در واجب معلق ایجاب انشایی داریم و وجوب فعلی داریم و این باعث انفکاک این دو نیست
نکته امام در مورد حکم(مهم):
وجوب را از بعث اعتباری انتزاع میکنیم که در آن اراده جدی وجود دارد لذا اگر اراده امتحانی باشد از آن وجوب نمیفهمیم.
نکته دیگر اینکه قبول داریم وجوب از اراده جدی است که از مبادی وجوب است اما امام میگوید وجوب را از خود اراده انتزاع مشود کرد.
نتیجه اینکه وجوب انتزاع مشود :
۱-از بعث اعتباری منتزع از اراده جدی
۲-از خود اراده جدی
سؤال:اگر وجوب از اراده انتزاع شد تعلیق در کدام مرتبه است؟
اراده مبدأ فعل اختیاری است و تکوینی است آیا میتوان این تقسیم(انشا و فعلیت) را در تکوین درست کرد؟امام میگوید اراده که تکوینی است و از مبادی فعل اختیاری است مسئله تعلیق در اراده مشکل است.چون اراده جدی قابلیت تعلیق ندارد.
۳-اشکال سوم به آقا ضیا:
حکم تکلیفی و حکم وضعی از یک جنساند و هردو حکم هستند اگر ملتزم شویم حکم مشترک معنوی است بین تکلیف و وضع در این صورت آیا در حکم وضعی حکم بااراده درست میشود یا حکم همان الزام مجعول مولا است؟اگر اراده حکم باشد مسائل در مورد حکم وضعی و تقسیم حکم به تکلیفی و وضعی به هم میریزد
لذا مشهور میگوید تعلیق حکم ایرادی ندارد چون حکم همان وجوب است لا با تعلیق وجوب و مفاد هیئت حکم هم معلق میشود که ایرادی ندارد چون در وعای اعتبار است.