قبلا گفته بودیم که تغییر در درون ایجاد میشود، لکن منافات ندارد با تغییر در بیرون
اما مرحوم علامه فرمودند که چه معنا دارد که در بیرون تغییر ایجاد شود. همانطور که کسانی رفتند و همه چیز در نظرشان مندک شد و عالم سرجایش هست. مورچه در خانه اش آب افتاد گفت همه عالم را آب برد. او فکر میکند زلزله ای سراسر عالم را فراگرفته است، لکن دیگران در کمال آرامش دارد زندگی میکنند.
کمالی که میخواهد محقق بشود چیست؟ تغییر در من، در مرگ ایجاد میشود یا نه؟
اگر لحظه مرگ برای اجتماعی یک جا برسد، چی میشود؟ برای اجتماعی همه این حقیقت محقق بشود.
کل شیء هالک. نه سیهلک. مشتق حقیقت در حال است. قطعا نسبت به اینده مجاز است.
اما نسبت به حال و گذشته حقیقت است. پس کل شیء هالک یعنی همین الان.
همین آیه یکی از استدلال هاست.
اگر دلیل و قرینه ای نیست، بر حال و گذشته دلالت دارد.
کل من علیها فان. و یبقی وجه ربک. این کل من علیها که به لحاظ ذوی العقول است، فانی هستند. و وجه رب باقی میماند.
سیرت الجبال و کانت سرابا قرینه میشود که اگر خصوصیت ذاتی شیء را از شیء گرفته ای، یعنی هالک شده است. نورانیت را از شمس مییدید، وقتی از او ندیدی، یعنی مکور است. یعنی نور از او نبود. نه اینکه تکویر را به عنوان صفت به او نسبت بدهی. میبینید که نور از او نیست. شمس به لحاظ شمس، مکور است. مثل کل شیء هالک است. وقتی میبینید میفهمی که نور مال این نبوده است. و اذا النجوم طمست. طمس میشود. تاریک میشود. انکدار و طمس به نجوم که نور از آنها دیده میشود بر میگردد.
همان نحوه برهانی که حضرت ابراهیم اقامه کرد برای مردم، این را مردم در قیامت←