بحث ما در روایات خراسانی است. با نقل دو روایت از مختصر اثبات الرجعة فضل بن شاذان (متوفای 260) به ا ین بحث خاتمه میدهیم. (هر چند سال گذشته راجع به کتاب و روایات مختصر اثبات الرجعة بحث کردیم)

حدثنا محمد بن أ بی عمیر، قال: حدثنا جمیل بن دراج، قال: حدثنا زرارة بن أعین، عن أ بی عبدالله7، قال: ا ستعیذوا بالله من شرالسفیانی و الدجال و غیرهما من أصحاب الفتن… ثم یخرج الجرهمی من بلاد الشام و یخرج القحطانی من بلاد الیمن و لکل واحد مِن هولاء شوکة عظیمة فی ولایتهم و یغلب علی اهلها الظلم و الفتنة منهم فبینا هم کذلک یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود و السفیانی مِن الوادی الیابس مِن أودیة الشام و هو من ولد عتبه ا بن ا بی سفیان و هذا الملعون یُظهر الزهد قبل خروجه…

شاهد در « یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود » است که این روایت را جزء روایات خراسانی قرار میدهد.

بررسی روایت:

اولا: این کتاب وجاده (پیدا شده) است یعنی طریقی به کتاب و مولف نیست و با توجه به فرمایشات آقا بزرگ تهرانی این کتاب غامض است، حال اگر ثابت شود کتاب در دسترس مردم بوده (تا از وجاده بودن خارج شود) و مشکل غامض بودن آن نیز حل شود، روایت مشکل سندی ندارد.

ثانیا: از لحاظ دلالت چگونه قابل تطبیق است، شخص سمرقندی که از خراسان خارج میشود چه کسی است؟ آیا ا بو مسلم خراسانی است یا احتمالات دیگری که در خراسانی داده شده است؟ (البته احتمال سید ابن طاووس به عنوان خراسانی منتفی است)

ثالثا: متن با متون دیگر نمی سازد چون در ادامه روایت این گونه آمده است که یمانی، سفیانی را شکست می دهد و بعد از اینکه سفیانی و پسرش را در رودخانه لو(نام رودخا نه ای) قطعه قطعه می کند، ثم یعیش فی سلطنته فارغا من الاعداء ثلاثین سنة، ثم یفوض الملک بابنه السعید و یأوی مکه و ینتظر ظهور قائمنا7 حتی یتوفی فیبقی ابنه بعد وفاة أبیه فی ملکه و سلطانه قریبا من أربعین سنة و هما یرجعان إلی الدنیا بدعاء قائمنا7

یمانی که در ا ین روایت نقل میشود آن است که 70 سال قبل ظهور میاید و ا ین مساله با روایات دیگر سازگاری ندارد.

نتیجه: اینکه بگوییم اصل یمانی و خراسانی در روایات آمده است (بحث یمانی سال گذشته بحث شد) ولی آیا خراسانی از علائم ظهور یا علائم گشایش برای شیعه است؟ (که ا ین دو با هم تفاوت دارند) پس این روایت هم از نظر متن مشکل دارد.

روایتی دیگر از کتاب مختصر اثبات الرجعة فضل بن شاذان (سال گذشته بحث شده لذا مراجعه نمایید)

عَنْه (مرجع ضمیر عنه کیست؟ آیا فضل بن شاذان است یا ابن ابی عمیر که هر کدام مشکلی دارد) سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَةٌ بِأَهْدَى مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ [1]      

  

اگر اغماض ازسند کنیم، از این روایت استفاده میشود که خراسانی معهود کسی است که در آخر الزمان میاید و غیر از کسانی است که ا مده ا ند پس اگر سند درست شود روایت از نظر متن روشن است (مشکل دلالی ندارد)

این خلاصه روایات خراسانی بود که ذکر شد و جمع بندی آن را در جلسه قبل بیان کردیم.

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین


[1]. بحارالانوار، ج‏52، ص 210 ح52