مسارعین

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه اسلامی» ثبت شده است

فلسفه آسان(5)- بداهت وجود

معرف الوجود شرح الاسم                  ***             و لیس بالحد و لا بالرسم


تعریف وجود ، شرح اسم است نه حد است و نه رسم است

شرح : اولین مبحث از مباحث وجود مبحث بداهت وجود است . این مبحث بدان جهت بر همه مباحث دیگر مقدم ذکر شده که موضوع فلسفه أولی " موجود " است و چنانکه می دانیم اولین مطلبی که در هر علم باید دانسته شود این است که موضوع آن علم چیست و آن علم در اطراف چه چیزی بحث می کند ، و چون موضوع فلسفه کلی " موجود " است پس باید بدانیم معنی وجود چیست و تعریف آن کدام است ،

فرضا شناختن موضوع علم ضروری نباشد ، شناختن موضوعات مسائل ضروری است و الا آن مسائل برای دانشجو مفهوم روشنی نخواهد داشت ، اینست که علاوه بر اینکه در اول هر علم موضوع آن علم بطور صحیح تعریف می شود ، در اول هر مسئله نیز موضوع آن مسئله اگر قبلا تعریف نشده باشد تعریف می شود .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سیر مطالعاتی فلسفه و عرفان اسلامی - استاد امینی نژاد

در این برنامه استاد سیر مطالعاتی فلسفه و عرفان اسلامی را برای سه دروه زیر تبیین نموده اند.

  •           دروه عمومی فلسفه اسلامی
  •           دوره تخصصی فلسفه اسلامی و عمومی عرفان اسلامی
  •           دوره تخصصی عرفان اسلامی

این فایل به صورت PDF می باشد.

دریافت

موافقین ۰ مخالفین ۰

سیر مطالعاتی فلسفه اسلامی - استاد عبودیت

سیر مطالعاتی عمومی

گاه در برخی کتاب‌های غیر فلسفی مانند تفسیر المیزان -که مفسری فیلسوف، آن را به رشته تحریر در آورده است- و یا در برخی کتاب‌های علم اصول و ... از اصطلاحاتی استفاده شده است که فهم آن‌ها جز از راه آشنایی اجمالی با فلسفه امکان‌پذیر نیست.

برای نمونه آیا متون اصولیِ زیر را بدون آشنایی با فلسفه می‌توان فهمید؟

۱.(ان قلت) هب ان ما ذکرتم یتم على أصالة الماهیة (و اما) على أصالة الوجود و اعتباریة الماهیات فلا محالة یکون مفهوم الشی‌ء من المفاهیم العرضیة (قلت) اعتباریة الماهیة لا تستلزم عرضیة مفهوم الشی‌ء و الا لکان تمام المفاهیم حتى مفهوم الجوهر من المفاهیم العرضیة لأن کل ممکن و منها الجواهر لها ماهیة و وجود... [۲]

۲و بعبارة أخرى: الفرد هو الطبیعة الموجودة، فلو لم یکن ما یتعلق به الوجود فلا فرد أیضا، هذا على أصالة الماهیة و اما على أصالة الوجود فلا حقیقة لغیر... [۳]

۳.بناء على هذا المسلک قد یتوهم ابتناء البحث فی المقام على تلک المسألة، حیث انه بناء على أصالة الوجود و تعلق الأمر به لا یوجد إلاّ وجود واحد فی مورد الاجتماع فلا یمکن الاجتماع و بناء على أصالة الماهیة و تعلق الأمر بالطبیعة یجوز الاجتماع لتعدد الماهیة. [۴]

۴.هذا مع أن العوارض الذاتیّة للأجناس عوارض الأنواع لأن الجنس مأخوذ لا بشرط، فالحکم «بأن الجوهر هو الموجود لا فی موضوع» ثابت لأنواعه، کما أن الحکم «بأن النّفس موجود مجرد ذاتا، لا فعلا» ثابت للموجود المطلق، فیلزم جواز کون موضوع المسألة أعم من موضوع العلم‌... فان أرید من امتناع الجعل، هو الجعل التکوینی فلا نسلم امتناعه بل لا یصح بدونه بناء على أصالة الوجود و مجعولیته‌... [۵]

۵و اما حدیث الماهیة من حیث هی ففیه خلط محمولات الماهیة بالحمل الأولى و بالحمل الشائع ...[۶]

۶. و أما بناء على أصالة الماهیة، فمتعلق الطلب لیس هو الطبیعة بما هی أیضا، بل بما هی بنفسها فی الخارج، فیطلبها کذلک لکی یجعلها بنفسها من الخارجیات و الأعیان الثابتات، لا بوجودها کما کان الأمر بالعکس على أصالة الوجود. [۷] ، [۸]

روشن است که فقط آشنای با اصطلاحات فلسفی می‌تواند فهم درستی از اینگونه عبارت‌ها داشته باشد. البته در مقام قضاوت درمورد وارد شدن فلسفه به علم اصول نیستیم، ولی حال که اصول با فلسفه آمیخته شده است، آشنایی با فلسفه به اندازه‌ای که فهم اصول را ساده کند ضروری است. در این سطح، مطالعه یک یا دو متن فلسفی کافی به نظر می‌رسد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰