مسارعین

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ

۶ مطلب با موضوع «معرفت نامه :: قرآن» ثبت شده است

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (4)

قبلا گفته بودیم که تغییر در درون ایجاد میشود، لکن منافات ندارد با تغییر در بیرون

اما مرحوم علامه فرمودند که چه معنا دارد که در بیرون تغییر ایجاد شود. همانطور که کسانی رفتند و همه چیز در نظرشان مندک شد و عالم سرجایش هست. مورچه در خانه اش آب افتاد گفت همه عالم را آب برد. او فکر میکند زلزله ای سراسر عالم را فراگرفته است، لکن دیگران در کمال آرامش دارد زندگی میکنند.

کمالی که میخواهد محقق بشود چیست؟ تغییر در من، در مرگ ایجاد میشود یا نه؟

اگر لحظه مرگ برای اجتماعی یک جا برسد، چی میشود؟ برای اجتماعی همه این حقیقت محقق بشود.

 

کل شیء هالک. نه سیهلک.  مشتق حقیقت در حال است. قطعا نسبت به اینده مجاز است.

اما نسبت به حال و گذشته حقیقت است. پس کل شیء هالک یعنی همین الان.

همین آیه یکی از استدلال هاست.

اگر دلیل و قرینه ای نیست، بر حال و گذشته دلالت دارد.

کل من علیها فان. و یبقی وجه ربک. این کل من علیها که به لحاظ ذوی العقول است، فانی هستند. و وجه رب باقی میماند.

سیرت الجبال و کانت سرابا قرینه میشود که اگر خصوصیت ذاتی شیء را از شیء گرفته ای، یعنی هالک شده است. نورانیت را از شمس مییدید، وقتی از او ندیدی، یعنی مکور است. یعنی نور از او نبود. نه اینکه تکویر را به عنوان صفت به او نسبت بدهی. میبینید که نور از او نیست. شمس به لحاظ شمس، مکور است. مثل کل شیء هالک است. وقتی میبینید میفهمی که نور مال این نبوده است. و اذا النجوم طمست. طمس میشود. تاریک میشود. انکدار و طمس به نجوم که نور از آنها دیده میشود بر میگردد.

همان نحوه برهانی که حضرت ابراهیم اقامه کرد برای مردم، این را مردم در قیامت←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (3)

میگویند مرحوم علامه داشتند در کوچه های خانه انصاری شیرازی عبور میکردند در اوایل جنگ.

کسی کمکشان میکرد که چاله ها و اینها زمین نخوردند.

ایشان فرمودند که مگر در روز به نور خورشید راه می رویم که در شب مشکل پیدا کنیم؟

خیلی سنگین سات. کسی که به نور امام حرکت میکند. یا در قیامت یسعی نورهم بین ایدیهم. اگر نور خورشید نباشد راه امکان پذیر نیست؟ یعنی حرکت آنها دیگر بر اساس نور خورشید نیست. اگر میخواهد جان آمده بشود برای اشرقت الارض بنورکم، و رب الارض امام الارض باشد و در قیامت بخواهد حقیقت توحید اشکار شود، در روز ظهور حقیقت ولایت آشکار مشیود. روح عالم که خلق اول و صادر اول یا مشیت الهیه، آن حقیقت میخواهد آشکار بشود. قبل از اینکه انسانب ه توحید محض برسد، باید انسان هم جانش آماده بشود، امکان ندارد به توحید محض کسی برسد، بغیر از اینکه به این برسد. لذا از اشراط الساعة، یوم الظهور است. اگر یک روز بیشتر از دنیا نمانده باشد، آنقدر آن روز طولانی میشود که ظهور محقق بشود.  یعنی شرط تحقق قیامت، ظهور است. این شرط تحقق قیامت ظهور است، نه اینکه مومنین به نوایی برسند و انتقام سلطه بیگانگان را بخواهند بیگیرند. این هم یکی از ظهور است است. نه آخرین مرتبه. آخرین مرتبه این است که میخواهد باب روح بودن نظام ولایت بر تمام وجود آشکار بشود. زدن این وزنه شرط است برای رسیدن به توحید. لذا زدن محبت انسان کامل که در انتهای حقیقت  محبت ها وجودی است، شرط زدن وزنه محبت الهی است. دیدن ظهور شرط دیدن توحید است.

کسانی که قبل از ظهور از دنیا رفته اند چطور؟ چطور به توحید میرسند؟ اگر امکان پذیر نیست، ←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (2)

حالا با توجه به این روایت که ایام الله ثلاثة که روز ظهور و رجعت و قیامت. مرحوم علامه فرمودند که بروز توحید اند اینها. سه مرتبه یک حقیقت اند. در روز قیامت به تمام حقیقتش آشکار میشود. بر مومن و کافر آشکار میشود. در روز رجعت مرتبه رقیقه اوست. در روز ظهور هم مرتبه رقیق تری از رجعت ایجاد میشود

اگر این حقیقت برای ما آشکار شد که این سه ناظر به حقیقت واحده ای هستند، روایات متعدد هر سه صحیح میشود و هیچ کدام طرد نمیشود. تعارضی نیتس. سه مرتبه یک واقعیت است

این آیات متعدد هم ناظر به قیامت میتواند باشد و هم رجعت و هم ظهور.

اگر در روز قیامت میفرمایند نور به شمس و قمر نیست. و یسعی نورهم بین ایدیهم، این حقیقت در روز رجعت هم به همین گونه است و در روز ظهور هم اگر میفرماید یستغنی الناس عن ضوء الشمس و القمر. اذن یستغنی الناس، خوب حرف صحیح است. ما در حجابیم. فکر میکنیم روشن شدن آسمان و واضح بودن به نور شمس است. وقتی این هندسه فکری که این انتسابات استبه هم بریزد، اگر یک دفعه حقیقت توحید آشکار بشود و تمام وجود انسان روابطش مختلف میشود. به این راحتی باقی نمیماند. اگر اختلال ایجاد شد، این فقط یک بحث مفهومی نیست. که ما فکر کنیم روز ظهور یک حقیقت ساده ای است که مومنین به حاکمیت میرسد و انتقام سالیان طولانی محرومیتشان را میخواهند بگیرند. این قدر این بحث سنگین است،←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (1)

مرحوم علامه ذیل آیه 210 بقره، بحثی را مطرح میکنند و میفرمایند که بعضی آیاتی که وارد شده است، گاهی روایاتی ذیل این ها آمده است که آیه را تفسیر میکند به رجعت. یا قیامت. یا ظهور.

لذا مفسرین چون روایات متعدد وارد شده است، بعضی در اینجا روایات را متعارض دیده اند و بعضی را انتخاب کرده اند و بعضی را طرد کرده اند. بعضی متوقف شدهاند.

نظرات مختلفی پیش آمده است. ایشان میفرمایند شاید این روایات بیش از 500 روایت باشد. نمیشود طرح کرد. گاهی آنقدر از جهت سندی قوی است که نمیشود طرد کرد. پس راهی که میماند چیست؟ هرچند آنهایی که توقف کردند بهتر است از کسانی که طرح کرده اند.در این مسئله یک حقیقت واحده ای در کار است که وجه جمع بین این روایات است. یعنی آنچه در قیامت و ظهور و رجعت اتفاق می افتد یک حقیقت واحده ای است که آن حقیقت واحده میتواند تفسیر این آیات باشد که وقتی آنجا بیان میکند که این آیه ناظر به قیامت است را رجعت است یا ظهور است، میشود تفیسر واحدی از هر هس باشد. ایشان میفرمایند آن حقیقت واحده ای که هر سه اینها را در بردارد، ظهور توحید است. ایام الله ثلاثة. یکی یوم ظهور است. یکی یوم کره. و یکی یوم قیامت. تعبیر عظیم است. یوم یک بیان دارد در روایت و لیل یک بیان دارد. ایام الله، یعن یجایی که روز است و آشکار است سه روز است. کره همان رجعت است. یوم القیامة هم روز سوم است. در این سه روز یک حقیقت واحده ای به عنوان یوم اطلاق شده است.

ایام الله ثلاثة، یک کد است. ←

موافقین ۰ مخالفین ۰

آدم های مجازی «fake»

این دنیا مانند دنیای مجازی نسبت به آخرت است.انسان در دنیا پشت ظاهر خود پنهان است .ظاهری که دروغین است به اصطلاحی غربی «fake» است.ظاهری که به دست خود آن را جلوه میدهد.پروفایلی که در اجتماع از خود معرفی می کند دروغین «fake» است.حتی برخی آنقدر حرفه ای هستند که خانواده هم ایشان را به عنوان شخصیت حقیقی باور دارد در حالیکه شخصیت حقیقی او چیز دیگری است .هیولایی است در پوست آدم،لذا خداوند گفته است که در قیامت که حقیقت انسان ها رو می شود و نقاب ها از چهره ها کنار می رود به قدری از هم متنفر خواهید شد که از هم فرار خواهید کرد. از پدر و مادر از همسر از فرزندهایتان خواهید گریخت.«َیوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِوَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ»1

این فضای سایبری که از او به فضای مجازی تعبیر می شود و چه تعبیر خوبی است خیلی خوب معنای ظاهر و باطن را نمایان ساخت.به ما نشان داد که چگونه یک انسان می تواند چندین نقاب دروغین به چهره بزند و دیگران او را باور کنند.در این دنیا که پَستی ذات اوست چه بسا که ما نقاب های انسانی به چهره ها زده ایم و گرگ و خوک هایی که پوست گوسفند به تنشان کرده اند. چقدر گول خوردیم و چقدر گول زدیم .چه ریاها که نکردیم و چه نفاق ها که نداشتیم.چاه ها کندیم و ندانستیم که چاه نکن بهر کسی که چاه کن همیشه ته چاه است.

هان به گوش باش که «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ»2 چه مکر هایی که نکرده ایم که هرچه کرده ایم به خود کرده ایم.هر که را گول بزنی خدا را نمی توانی گول بزنی چرا که «إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»3 او به دلهای ما آگاه است. وای از این خطابات «انهم یکیدون کیدا. واکید کیدا»4. همانا آنان دست به مکر وحیله زدند و من هم (با آنان ) مکر مى کنم .»..«والذین یمکرون السیات لهم عذاب شدید و مکر اولئک هو یبور»5. وبراى آنان که با مکر و فریب کارهاى زشت مى کنند، کیفرى سخت خواهد بود و فریب آنان نابود خواهد شد.


پی نوشت:

1.عبس.34-36

2.آل عمران.54

3.مائده.7

4.طارق.15و16

5.فاطر.10


حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود:

[ده صنف از امّت من پراکنده محشور خواهند شد. خداوند آنان را از سایر مردم جدا کرده و متمایز ساخته است (انگشت نمای مردمند) برخی به شکل بوزینه، برخی به صورت خوک و برخی واژگونند و پاهایشان بالا و در صحنة قیامت به چهره کشیده می شوند. برخی کورند و به این سو و آن سو تردّد می کنند. برخی کر و گنگ و بی عقلند. گروهی زبانهایشان را به دندان می جوند و چرکی از دهانشان سرازیر است که اهل محشر از آنان دوری می جویند. دسته ای دستها و پاهایشان بریده است. طایفه ای بر شاخههای آتش آویزانند. جمعیّتی بدتر از مردارند. بعضی لباسهای آتشین پوشیده که به بدنهایشان چسبیده است [تا درد عذاب را بیشتر لمس کنند].
سپس پیامبر(ص) صفاتی که پدید آورنده این صورتهاست چنین برشمرد: اما آنان که به شکل بوزینه اند سخن چینانند. آنان که به شکل خوکند، حرام خوارانند. آنان که سرهایشان به زیر است و بر چهره کشیده می شوند، رباخوارانند. اما کوران همانا حکمرانان ستمگرند. کران و گنگان، ریاکاران در عملند. آنان که زبانها به دندان می جوند دانشمندان و داورانی هستند که گفتارشان مخالف کردارشان است. آنان که دست و پایشان قطع شده است همسایه آزاران هستند. آنان که بر شاخههای آتش آویزانند سعایت گرانی هستند که سخن مردم را به سلطان ستمگر می برند. آنان که بدبوتر از مردارند، کسانی هستند که از شهوتها و لذّتها کام دل می گیرند، لیکن حق خدا که در اموالشان است نمی دهند و آنان که لباس آتشین در بر دارند، آنانند که فخر فروش و خیال گرایند.](مجمع البیان 10ـ9/642؛ نور الثقلین 5/493.)

موافقین ۰ مخالفین ۰

هر وقت به یاد اویى جوانى

اگر در آیات و روایات وارده درباره جوان دقت کنیم به این مطلب بسیار مهم دست می یابیم که ممکن است شخصی از نظر سِنّی جوان باشد اما از نظر قرآن پیر و فرتوت، و یا شخصی از نظر سنّی پیر و فرتوت باشد و اما از نظر قرآن جوان. برای پیگیری این مطلب، نظرتان را به نکته ای از کتاب هزار و یک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی جلب می کنیم:


" هر وقت به یاد اویى جوانى،"

«الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة.»

«اذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» (کهف-11)

ترجمه: و به یاد بیاور آن زمان که آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، به ما از نزد خویش بخشایشی ارزانی دار و برای ما در کارمان رشد را فراهم ساز.

فى الکافى عن الصادق (ع) انه قال لرجل ما الفتى عندکم فقال له الشاب فقال: لا، الفتى المؤمن ان اصحاب الکهف کانوا شیوخا فسماهم الله فتیة بایمانهم.

ترجمه: در کتاب کافی از امام صادق نقل شده است: امام صادق به مردی فرمودند: نزد شما چه کسی جوان است؟ آن مرد در جواب گفت: شابّ (کسی که از نظر سنّی در سنین جوانی است)، امام صادق فرمودند: خیر، جوان مؤمن است. اصحاب کهف (از نظر سنّی) پیر بودند، اما خداوند در قرآن به خاطر ایمانشان آنها را جوان نامید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰