«درس خارج اصول-- استاد آیت الله فرحانی—۱۳۹۴/۱/۲۳»

واجب معلق در کتاب صاحب فصول:

واجب معلق یعنی جاییکه وجوب فعلی باشد ولی واجب استقبالی باشد.

توضیح:

در زمان فعلیت وجوب باید مکلف را مأمور به تهیه مقدمات می‌کنیم هرچند زمان واجب فرانرسیده باشد مثلا در حج استطاعت قید وجوب (هیئت) است بعد از استطاعت قید انشایی فعلیت پیدا می‌کند یعنی وجوب انشایی تبدیل به وجوب فعلی نمی‌شود.لذا بنا بر مشهور وقتی استطاعت که قید وجب است وجوب محقق می‌شود اما واجب فرانرسیده تا موسم حج .در فاصله فعلیت وجوب تا رسیده واجب مکلف باید مقدمات سفر را فراهم کند به این واجب معلق گفته می‌شود.

واجب منجز :

یعنی واجب و وجوب فعلی است و فاصله‌ای بین آن‌ها نیست.

نکته:

این توضیح بنا بر نظر مشهور گفته‌شده است یعنی وجوب به هیئت است.

اما شیخ:

مفاد هیئت قید ندارد لذا وجوب همیشه فعلی است اما واجب مقید است.

واجب:

۱-اختیاری(الف-غیر لازم التحصیل مثل استطاعت.  ب-لازم التحصیل مثل طهارت) 

۲-غیر اختیاری

نکته این است که شیخ تقسیم صاحب فصول را در همه واجبات بکار برده است.

مشهور می‌گوید:

قید به هیئت خورده است سؤال این است که اگر مفاد هیئت معلق به‌شرط شد آیا حکم هم معلق بر شرط شده با مفاد هیئت فقط معلق بر شرط شده؟

سؤال مهم:

آیا فرقی بین مفاد هیئت و حکم است؟ یعنی می‌توان گفت مفاد هیئت معلق بر شرط باشد حکم هم معلق بر شرط است؟

جواب:

حقیقت حکم غیر از مفاد هیئت است لذا بعضی حرف شیخ را درست می‌دانند که می‌گوید قید به ماده خورده است.

آقا ضیا:

بین مفاد هیئت و حقیقت حکم فرق وجود دارد هرچند قید را به هیئت بدانیم  حکم را فعلی می‌دانیم علی‌کل‌حال اما نتیجه  با شیخ موافق هستیم اما در مور د دست کشیدن از ظاهر جمله شرطیه با شیخ مخالفیم.

تبیین فرمایش آقا ضیا:

ثمره آن فعلیت حکم است اما مفاد هیئت را معلق بر قید می‌داند.

در اینجا سؤال اصلی این است:

1-     مفاد هیئت چیست؟

2-     حقیقت حکم چیست؟

مفاد هیئت:

۱-مفاد هیئت وجوب است.

۲-بعث اعتباری است و وجوب منتزع از بعث اعتباری است

۳-وجوب یا بعث اعتباری غیر از حقیقت حکم است

بررسی مسئله:

در مبادی فعل اختیاری در نظر مشهور:

۱-تصور  ۲-تصدیق  ۳-شوق  ۴-شوق مؤکد(اراده)  ۵-تحریک عضله

درجایی که کار تکوینی نیست مثلا جایی که مولا دستور دهد به عبد اسقنی در این صورت مفاد اسقنی کجای فعل اختیاری است؟ گفته‌شده مفاد اسقنی به تحریک عضله می‌خورد.یعنی همه مقدمات فعل اختیاری انجام شد به تحریک عضله که رسید به‌جای بعث اعتباری می‌کنیم یعنی میگوییم اسقنی به این بعث اعتباری جای بعث تکوینی را گرفته لذا عقلا انتزاع وجوب می‌کنند.مرحوم فاضل می‌گفتند که اینجا وجوب انتزاع می‌شود.

 

آقا ضیا:

مفاد حکم شرعی وجوب و بعث نیست بلکه مفادش اراده‌ای است که حقیقت حکم است که به اراده تشریعی تعبیر می‌شود اگر حقیقت حکم اراده شد نتیجه تعلیق مفاد هیئت ، معنایش تعلیق حکم نیست لذا بنا بر مشهور حکم فعلی است چون حقیقت حکم اراده است.

آقای خویی:

حکم شاید اراده به‌تنهایی نیست بلکه اظهار اراده است مفاد افعل مفاد انشا ابراز امر نفسانی است .گاهی اراده ابراز می‌شد و گاهی حقیقت به خود اراده می‌خورد.مفاد هیئت افعل اخبار از واقعیت در نفس ماست لذا حکم شرعی امری است در نفس مولا .

سؤال این است که مفاد هیئت چه می‌شود؟

۱-مفاد هیئت وجوب است

۲-مفاد هیئت بعث اعتباری است

نکته : در نظر آقا ضیا اخبار از اراده نیست لذا اشکالی که به آقای خویی گفتیم که مفاد انشا غیر از اخبار است این اشکال به آقا ضیا نیست.

بعث اعتباری از باب دلالت از صدور فعل اختیاری است.فعل اختیاری چون در نفس صادر می‌شود اراده می‌خواهد چه فعل اختیاری را معلول اراده بدانیم و چه فعل نفس بدانیم، دال بر وجود اراده است.