«درس خارج اصول—استاد آیت الله فرحانی—۱۳۹۴/۱/۲۶»

 

یکی از موارد اشکال به نظریه مشهور در مورد واجب مشروط:

در مقدمات مفوته :اگر مکلف مقدمات را قبل از واجب انجام ندهد واجب در زمان خودش فوت خواهد شد مثل غسل قبل از اذان در رمضان،یعنی زمان تحقق این شروط قبل از واجب است و اگر انجام نشود موجب تفویت واجب در زمان خودش می‌شود.

سؤال:چگونه وجوب مقدمات می‌تواند قبل از واجب باشد؟

طبق نظر شیخ علیه الرحمه :

وجوب از ابتدا وجود دارد و زمان قید واجب است و مثلا وجوب صلات فعلی است لذا مقدمات آن‌هم وجوب دارد یا وجوب صوم فعلی است و مقدمات آن یعنی غسل قبل از اذان باید انجام گیرد لذا طبق نظر شیخ هر وجوبی برای مقدمه بخواهد باشد وجوب ذی المقدمه وجود دارد.

نظر محقق عراقی(آقا ضیا):

حکم فعلی است آنچه معلق بر بعث است مفاد هیئت است لذا حکم وجوب صلات فعلیت دارد لذا مشکلی نداریم مقدمات را  فعلی بدانیم.

بررسی نظر مشهور:

الف)وجوب مقدمه قبل از ذی المقدمه مؤید شیخ و آقا ضیا علیهما الرحمه است؟

ب)وجوب مقدمه قبل از ذی المقدمه بر اساس مبنای مشهور چطور تحلیل می‌شود؟

 

اجمال بحث مرحله اول:

وجوب مقدمه مفوته امتیازی برای شیخ است این درست است حقیقت حکم فعلی است و درست است چون شیخ علیه الرحمه گفت مفاد هیئت حکم است بلکه وجوب است که فعلی است و شرط ندارد لذا وجوب مقدمه صلات درست می‌شود.

این حرف فی‌نفسه مؤید آقا ضیا علیه الرحمه  نمی‌شود چون ما بر اساس بحث گذشته اراده بالفعل موجود اراده انشایی است که آقا ضیا علیه الرحمه به آن حکم می‌گوید و بالفعل موجود است ابا وجوب مقدمه به دست می‌آید؟وجوب برای مقدمه انشایی می‌شود (در مقدمه مفوته حکم فعلی داریم نه انشایی)لذا در این مرحله با توجه به بحث گذشته (اراده در نفس مولا انشایی و تشریعی است) لذا امتیازی برای آقا ضیا علیه الرحمه نیست چون حکم مقدمه مفوته انشایی نیست بلکه فعلیت دارد و باعثیت دارد.

 

مرحله دوم:

مشهور حکم را معلق بر شرط می‌دانند مثلا زمان که قید هیئت و حکم است چون نیامده موجب شده حکم فعلیت پیدا نکند.چگونه فعلیت پیدا نکند چگونه حکم به فعلیت مقدمه باشیم این انفکاک بین مقدمه و ذی المقدمه است مشهور برای حل مقدمه مفوته یکی از بهترین تلاش‌ها حرف محقق اصفهانی است.

محقق اصفهانی رحمه الله برای حل مشکل مشهور :

منشأ مشکل مشهور این است که قائل شدند وجوب غیری ترشح پیدا می‌کند از وجوب نفسی کانه وجوب نفسی را علت گرفته‌اند و وجوب غیری را معلول گرفته‌اند.این ترشح و بازگرداندن به علت و معلول منشأ اشکال مشهور است.

وقتی علت نیست یعنی وجوب نفسی ،چگونه معلول یعنی وجوب غیری آمده است.محقق اصفهانی رحمه الله می‌گوید اگر این علیت را تخریب کنیم و نگوییم وجوب غیری تعلق به وجوب نفسی دارد.مسئله درست است.

حل محقق اصفهانی علیه الرحمه :

ترشح را به مرحله ارادتین برشانیم نه به مرحله وجوبین . اگر رابطه وجوب نفسی و غیری را به اراده بزنیم اراده غیری از اراده واجب نفسی ترشح پیدا کند شاید مشکل حل شود.

مقدمات فعل اختیاری این شد:

1-تصور فایده  2-تصدیق فایده  3-شوق  4-شوق مؤکد(اراده)  5-تحریک عضله

اگر به مقدمات نگاه کنیم و رابطه مثلا تهیه لیوان و شرب ما را نگاه کنیم اگر به مرحله اراده تصویر کنیم مشکل حل می‌شود.

حل مسئله:

شما تصویر کردید شرب ما را بعد تصدیق می‌کنید و اراده می‌کنید بعث رفتن به لیوان  پیدا می‌کنید.اگر بعث تهیه لیوان  معلول شرب ما است چگونه بعث لیوان آمده و خوف بعث شرب ما نیامده است چگونه  وقتی علت نیست معلول آمده است حال اگر بگوییم در مقام اراده شرب ماء نیازمند تهیه لیوان است لذا عقل حکم می‌کند ابتدا لیوان تهیه کنید سپس آب بخورد در اینجا اراده ذی المقدمه موجود است وان از آن (علت) ترشح می‌کند به مقدمه (معلول) که تهیه لیوان است در این صورت مشکل مقدمه مفوته نداریم.مولا اراده کرده صلات را و اراده آن واجب نفسی است و از آن ترشح می‌کند اراده مقدمات آن می‌کند(واجب غیری)

 

نکته :اگر حرف محقق اصفهانی علیه الرحمه درست باشد نتیجه این حل در بحث ما این مسئله نه امتیاز برای آقا ضیا علیه الرحمه  است و نه اشکالی برای مشهور است.

اشکال به محقق اصفهانی علیه الرحمه :

الف)آیا می‌توان گفت یک اراده تشریع پیداکرده از اراده دیگر این درست نیست ترشح را نمی‌توان به اراده‌ها برگرداند.لذا مشکل مقدمه مفوته باقی است علت آن است که امام و علامه می‌گوید اراده معلول نفس است چه اراده مقدمه و چه اراده ذی المقدمه و در مورد هر اراده مقدمات خودش است و نمی‌توان گفت اراده نفی علت اراده غیری است این درست نیست.اراده سمت علیت ندارد چون اراده را نفس خلق می‌کند و نفس فاعلیت بالتجلی دارد چه اراده ذی المقدمه باشد و چه اراده مقدمه باشد.

 

ب)اراده‌ای که وجود دارد اراده ذی المقدمه و ترشح کرده به مقدمه در احکام شخصی جزئی قابل‌قبول است اما در خطابات کلی و عام که یک مرحله انشا و یک مرحله فعلیت دارم.اراده انشایی است اراده مترشح انشایی است درحالی‌که مقدمه بایدمی گفت اراده باعث دارم.