«درس خارج اصول—استاد آیت الله فرحانی—29/1/94»

 

اشکال مقدمات مفوته که قبل از زمان ذی المقدمه می‌آید بر مشهور مطرح شد.

محقق عراقی می‌گوید:

وجوب نفسی تهیئی مشکل را حل می‌کند وجوب نفسی برای مهیا شدن مکلف است.مثل تعلم احکام شرعی برای مکلف مصلحت دارد و وجوب آن نفسی است اما آمادگی و مقدمیت برای تحقق خارجی احکام دارد.او می‌گوید مقدمه چون قبل از ذی المقدمه می‌آید نفسی است .مشهور در شبهات حکمیه وجوب تعلم را مطرح کرده‌اند.

اما مشهور به آقا ضیا رحمه الله اشکال کرده‌اند.چون مناط در ذی المقدمه است و نمی‌توان برای مقدمه وجوب نفسی قابل شد .(جواب تفصیلی خواهد آمد.)

تفصیل قضیه:

گفته شد طبق نظر محقق عراقی رحمه الله هم اشکال مقدمه مفوته باقی است چون اراده در آنجا اراده انشایی است .اشکال درواقع اشکال تقدم معلول بر علت است چون وجوب غیری مترشح از وجوب نفسی است .ملازمه آیا بازگشت به علت و معلول دارد و قبل از فعلیت علت ، معلول فعلی است.این در فضای ترشح است.اشکال آقا ضیا رحمه الله او می‌گوید در مبنای من چون حکم فعلی است اشکال پیش نمی‌آید.

محقق اصفهانی علیه الرحمه :

محقق اصفهانی علیه الرحمه خواسته‌اند ترشح را در وجوب‌ها انکار کرده و به مرحله اراده‌ها بردند در این صورت اراده غیری معلول اراده نفسی است و اشکال مرتفع است و چون مولایی که مصلحت ذی المقدمه را تصدیق کرد و شوق یافت و اراده ذی المقدمه لازم دارد اراده مقدمه را.اراده علت اراده معلول را به وجود میاورد ولی چون اراده مقدمه فعلی است بعث به وجود می‌آید اما اراده ذی المقدمه چون استقبالی است بعث موکول می‌شود.

جواب محقق عراقی رحمه الله:

حکم همان وجوب است و اراده را فعلی می‌دانیم.

نظر امام رحمه الله:

مسئله این است که ترشح بین وجوبین غلط است ، بین ارادتین هم غلط است.مسئله مقدمه مفوته را کار نداریم اصل و مبنا غلط است.اگر ترشح درست باشد ولو درهرصورت مشکل وجود دارد.اولا ترشح غلط است ثانیا اگر ترشح درست باشد اشکال باقی است.ثالثا اگر ترشح درست باشد ملارمه به کجا بر می گردد.(وجوب غیری تابع وجوب نفسی است اطلاقا واشتراطا.)

بررسی ترشح:

ترشح در وجوبین غلط است چون ملازمه را قبول نداریم یعنی لازم نیست جاییکه ذی المقدمه به وجود شرعی لازم شد ملازمه ای ندارد به وجوب غیری شرعی بیاید.اصل مشکل این است که ترشح اراده‌ها غلط است ما چه اراده را کیف نفسانی بدانیم چه اراده را از مفاهیم ماهوی وکیف ندانیم(بلکه مانند وجود بدانیم) چه اراده را علت تحقق مراد بدانیم و چه ارادهده را متمم فاعلیت نفس بدانیم.تحقق اراده محتاج مبادی خودش است و اراده نمی‌تواند از اراده دیگری نشات بگیرد.

در فلسفه بحث می‌شود:آیا اراده کیف نفسانی است؟

در ذیل کیف نفسانی یکی از کیفیات علم ویکی اراده است(مشهور) ملاصدرا رحمه الله و علامه طباطبایی علیه الرحمه علم را کیف نفسانی نمی‌دانند بلکه مثل وجود است در واجب واجب است در عقول جوهر عقلانی است در نفس در علم به خودش جوهر نفسانی است در علم به دیگران حصولی است.لذا نمی‌توان گفت علم کیف نفسانی است بلکه علم حضور وظهور است.در مورد اراده هم همین طور است مانند علم است.

مرحوم علامه رحمه الله اراده را از جنس کیف نفسانی می داند(مفهوم ماهوی)

اراده دو نوع است:

1-     کیف نفسانی-مفهوم ماهوی است.

2-     از جنس وجود است-تشکیک دارد.

ملاهادی علیه الرحمه می‌گوید اراده علت تحقق مراد است لذا وقتی اراده امد مراد می‌آید برخی مانند علامه رحمه الله می گویند در هر صور نوعیه ، علت همان صورت نوعیه است اما برخی فاعل علمی اند وبرخی فاعل باطبع اند .نفس علت است وتمامیت نفس به این است که علم در آن نقش دارد.

تحقق اراده مبادی خاص خود را دارد:

در فاعل علمی اگر علم نیاید اراده در او محقق نمی‌شود کبف نفسانی که علت مراد است (مشهور) یا متمم فاعلیت نفس (علامه) درهرصورت تا مبادی آن شکل نگیرد نمی‌آید.مبدا علمی از مبادی اراده است در این صورت چگونه اراده غیری از اراده نفس شکل می گیرد و اراده غیری معلول اراده نفسی یدانیم.اصلا ممکن نیست بلکه هر کدام مبادی خودش را دارد.همه قائل اند اراده مطلقا تا مبادی آن طی نشود شکل نمی گیرد ویکی از مبادی ، علم است لذا هیچ اراده‌ای معلول اراده نفسی دیگر نیست.اراده نفسی یعنی مصلحت در خود متعلق اراده است و اراده غیری یعنی مولا آن چیزی را برای پیز دیگری می خواهد وخودش مراد نیست بلکه مراد غیر آن است.هر اراده‌ای بوسیله علم شکل میگیرد

تقویت امام رحمه الله بوسیله علامه علیه الرحمه :

نفس صورت نوعیه وعلت اراده است هر اراده‌ای بوسیله نفس ایجاد می‌شود.

جواب آقا ضیا(محقق عراقی):

اراده می کنم ذی المقدمه را ، اراده می کنم مقدمه را (هردو بوسیله نفس)این حل مشاله است.

اگر حرف امام را قبول نکردیم:

در فضای آقا ضیا علیه الرحمه علت اراده ذی المقدمه اراده تشریع است(علت) و معلول آن اراده فعلی مقدمه است . اراده ذی المقدمه با عثیت ندارد چون فعلیت ندارد چون مشروط است و شرط نیامده است لذا در فضای ترشح اشکال به آقا ضیا علیه الرحمه وارد است.

مگر اینکه:

اگر اراده ذی المقدمه در حد انشا بماند اراده مقدمه به فعلیت برسد ترشح خراب می‌شود .اشکال امام رحمه الله به اقاضیا علیه الرحمه  و محقق خویی وارد است در مورد شیخ باید بررسی شود.