جریان سفیانی در آخرالزمان شبیه جریان بنی امیه و معاویه است، سفیانی هیچ دغدغه و هدفی جز کشتن شیعه نسل‌کشی را ندارد. اما بیان:

مطلب اول:ارتباط امیه با عبدالشمس

آیا امیه و بنی امیه با عبد شمس ارتباط دارند؟ متاسفانه در بعضی از کتاب های خودمان هم آمده که امیه فرزند عبد شمس است و عبد شمس و هاشم دوبرادر هستند، ولی خواهید دید که هیچ یک از دو قضیه برادر بودن هاشم با عبد شمس و ارتباط امیه با عبد شمس صحیح نمی باشد.

طبری اولین ناقل جریان برادری عبدشمس و هاشم:

چه کسی می‌گوید که هاشم و عبد شمس برادر و دو قلو بوده اند و هنگام تولد، انگشت هاشم به پیشانی عبد شمس چسبیده بود که با شمشیر جدا کرده و گفتند[تطیر و فال بد زدند] تا آخر بین این‌ها جنگ است؟ اولین کسی که متعرض این جریان می‌شود طبری (متوفی 310) است، سند هم ذکر نمی کند و می‌گوید:

«وقیل إن عبد شمس وهاشما توأمان وإن أحدهما ولد قبل صاحبه وأصبع له ملتصقة بجبهة صاحبه فنحیت عنها (جداکردند) فسال من ذلک دم فتطیر من ذلک[10]»

(و گفته شده است که عبد شمس و هاشم دو برادر بودند…بعد از جدا کردن، خون جاری شد، و این را به فال بد گرفتند که این دو برادر همیشه بینشان جنگ و خونریزی است)

پس طبری در هنگام نقل این جریان، می‌گوید «قیل» و سند ارائه نمی دهد، این‌ها می‌خواهند با یک قیل عبد شمس را جزء قریش دانسته و بعد هم با یک قیل دیگر امیه را شناسنامه عربی و قریشی به او بدهند و این عناصر نفوذی را عرب بخوانند که مسلمانند و کارهایشان کاری اسلامی است و دیگران حق مخالفت با آنها را ندارند.

بیان مقریزی (متوفی 845) در مورد برادری عبدشمس و هاشم:

«وقد کانت المنافرة لا تزال بین بنی هاشم وبنی عبد شمس بحیث أنه یقال إن هاشما وعبد شمس ولدا توأمین فخرج عبد شمس فی الولادة قبل هاشم وقد لصقت أصبع أحدهما بجبهة الآخر فلما نزعت دمّی المکان، فقیل سیکون بینهما أو بین ولدیهما دم، فکان کذلک [11]»

مقریزی هم در نقل این جریان «یقال» می‌گوید، آیا با «یقال» ادعا اثبات می‌شود؟ ما این همه سند های محکم آوردیم که ریشه تشیع، مدنی و صحابی و عربی و زمان پیامبر (ص) است ولی بازهم می‌گویید ریشه آن عبدالله بن سباء یا صفوی و فارس است ولی شما می‌خواهید با یک قیل طبری و یقال مقریزی افراد مرموز و عناصر نفوذی را که از آن طرف مرزها آمده‌اند، مسلمان و عرب بدانید.

جریان برادربودن عبدشمس و هاشم در کتب شیعه:

الف: علی بن یوسف در العددالقویة:

«ولد هاشم وعبد شمس توأمان فی بطن واحد، فقیل: إنه أخرج أحدهما وإصبعه ملتصقة بجبهة الآخر، فلما أزیلت من موضعها أدمیت، فقیل: یکون بینهما دم. [12]»

ب: علامه مجلسی در بحارالانوار:

بحارالانوار علامه مجلسی در جلد 15، صفحه 161 این مطلب را از العدد القویه نقل می‌کند.

ج: الأنوار البهیة شیخ عباس القمی:

الأنوار البهیة شیخ عباس القمی هم این مطلب را در صفحه 28 کتاب خود نقل می‌کند.

نتیجه مطلب اول:

قصه ارتباط و برادری عبد شمس با هاشم مسند و مستند نیست و علی بن یوسف هم در کتاب العدد القویه این مطلب را از کتب عامه نقل می‌کند.

وآخر دعوا نا أن الحمد لله رب العالمین


[10]. تاریخ الطبری، الطبری، ج 2 – ص 13

[11]. النزاع والتخاصم، المقریزی، ص 47

[12]. العدد القویة، علی بن یوسف الحلی، ص 140[ علی بن یوسف (متوفی 705) معمولا از منابع اهل سنت نقل می کند]