مسارعین

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ

۴۳ مطلب با موضوع «درس نامه» ثبت شده است

(7) سفیانی واقعیت دارد یا جعلی است -درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

آیا سفیانی واقعیت دارد یا جعلی است؟

بعضی که این جریان‌ها را نقل می‌کنند، قائلند که اصل جریان سفیانی و موعود بودن او و ذکر او در روایات، دروغ است و از جعلیات امویین جهت درست کردن جایگاه و پایگاهی برای خودشان است. این حرف را امثال مقریزی در خطط گفته است ولی این ادعا صحیح نمی باشد و نمی‌توان گفت که روایات سفیانی از جعلیات امویین است بلکه روایات سفیانی از متواترات است، و عجیب‌تر این که روایات سفیانی را دشمنان سفیانی، قبل از نقل روایات از طرف طرفداران او، نقل کرده‌اند. البته روایات سفیانی در مورد تعدد سفیانی و خصوصا در جائی که سفیانی را مدح کند، بعید نیست که از جعلیات بنی امیه باشد کما این که روایاتی که وجود سفیانی را نفی می‌کند، می‌تواند از جعلیات امویین باشد تا به این وسیله از بعضی حرکات سفیانی بیزاری بجویند و یا از مقولات بنی عباس باشد تا خودشان را از این قیام‌ها رهائی ببخشند و در برخورد و قلع و قمع آنان از او‌ آزاد تر باشند. بنابراین روایاتی که ما از اهل بیت در مورد سفیانی داریم، متعدد و صراحت در سفیانی که مفاد آن‌ها هم حتمیت سفیانی است، می‌باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(6) متعدد بودن سفیانی -درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

روایات دال بر متعدد بودن سفیانی:

روایت اول:

«ابن حماد: حدثنا رشدین، عن لیث (وی مشکل دارد و ما قبلا بحث کرده ایم) عمن حدثه، عن تبیع قال: إذا کانت هدة بالشام قبل البیداء، فلا بیداء ولا سفیانی، قال اللیث: کانت الهدة بطبریة فاستیقظت لها بالفسطاط وتخلع لها أجنحة، فإذا هی لیلة طبریة» [1]

تبیع میگوید: موقعى که در شهر شام زلزله و خرابی، قبل از بیداء، ایجاد شود بیداء و سفیانى باقى نمی ماند. لیث می گوید: این خرابى و سرو صدا در طبریه خواهد بود که (اهل) شهر فسطاط مصر بیدار می شوند و بالکن ها ی ساختمان ها کنده مى‏شود، این حال شب طبریه است.

مفاد این نص آن است که سفیانی آمده است و برنامه او تمام شده است.

روایت دوم:

«حدثنا الحکم بن نافع، عن جراح، عن أرطأة قال ولم یسنده إلى النبی6 فی زمان السفیانی الثانی تکون الهدة حتى یظن کل قوم أنه قد خرب ما یلیهم» [2]

أرطاة میگوید: در زمان سفیانى دوم لرزه و صداى شدیدى بلند مى‏شود که هر گروهى گمان میکنند: چیزى در نزدیکی آنها خراب شده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(5) دجال و سفیانی - درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

موضوع اول:عناوین دجال و سفیانی:

آیا سفیانی همان دجال است و یا هر کدام عنوانی مستقل و جداگانه هستند؟ بعضی تلاش کرده که ثابت کنند، سفیانی و دجال یکی هستند، ما در جلسه قبل در این زمینه مقداری بحث کردیم و گفتیم که این دو متفاوت هستند، لذا ادعای یکی بودن این دو نیاز به دلیل دارد که مدعی نمی تواند دلیلی بر این مدعا ارائه کند، خصوصا با توجه به این که طبق روایات، سفیانی از علائم حتمی است ولی دجال مورد اختلاف است که آیا جزء علائم ظهور امام4 می‌باشد؟ حتی در بعضی از نصوص و کلمات آمده که دجال بعد از ظهور امام زمان خروج می‌کند که طبق این بیان دیگر جزء علامات هم نمی باشد. فعلا از این بحث می‌گذریم و إن شاء الله در آینده در صورت فرصت، بیشتر به این مساله می‌پردازیم.

موضوع دوم: روایات سفیانی از اختصاصات شیعه است؟

آیابحث سفیانی و روایات آن از اختصاصات شیعه است و یا فریقین آنرا نقل می‌کنند؟ بعضی از معاصرین مدعی شده اند که روایات سفیانی در منابع اولیه اهل سنت نیامده است و بحث از سفیانی و روایات اواز اختصاصات شیعه و مختص مصادر شیعه است، ولی واقع مطلب غیر از این است و حتی عبارات خود فاضل معاصر بر خلاف ادعای خودشان است، ایشان گاهی مطالبی راجع به سفیانی ذکرکرده ومی فرمایند که مورد قبول فریقین است، اگر بحث راجع به سفیانی در منابع اهل سنت نیامده باشد! مورد قبول فریقین چه معنائی دارد؟ مگر این که بگوییم منظور ایشان منابع اولیه می‌باشد، هرچند بحث از سفیانی و روایات او در منابع اولیه و دست اول اهل سنت هم وجوددارد، آیا مصنف عبدالرزاق (م.211)، مصنف ابن ابی شبیه ]استاد بخاری[ (م.235)، ابن حماد (م.228) منابع دست اول نیست؟ پس ادعای این بزرگوار، شاید سهو قلم بوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

رابطه با امام زمان، بر اساس اسم الباطن

دیگر حالا (در زمان غیبت و ظهور) رؤیت حضرت و ارتباط با ایشان بر آن اساس نیست که حتی منافقین می‌رفتند در کنار امیرمومنان علی و پیغمبر اکرم می‌نشستند و اظهار ارادت می‌کردند، و بقیه هم می‌دیدند که اینها که نفاقشان آشکار بود، اینها در «رابطه ظاهری» نزدیکترین بودند[1]، دیگر در رابطه با «حضرت حجّت» این «رابطه صرفاً ظاهری» امکان‌پذیر نیست، چون دیگر آنجا «سلطه اسم الباطن» است، هر کسی نزدیکتر است که «حقیقتاً نزدیکتر است»، یعنی نزدیکتری «نزدیکتری وجودی» است، نزدیکتریِ وجودی با «طهارت وجودی» است، به غیرِ طهارتِ وجودی، نزدیکی دیگر امکان‌پذیر نیست.



[1] حتی برخی برای نزدیکی بر اساس «روابط ظاهری» اقدام به ایجاد «روابط فامیلی سببی» میکردند تا نزدیکتر شوند.


شرح روایات امام زمان -استاد حجت الاسلام عابدینی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رسالت امام زمان در دوران غیبت: عبور دادن بشر از ظاهر به باطن

این تابلو و نگاه به امام زمانg و دورانی که ما در آن قرار داریم به عنوان «دوران غیبت»، رسالت امام زمان را هم خیلی سنگین می‌کند، چون آن رسالت عبور دادن همه افراد بشری است در دوران ظهورش، از مرتبه ظاهر به باطن، که خیلی باید مشکلات، سختی‌ها، فشارها، ایجاد شود چون با فشارها و سختی‌هاست که این تعلقات گسسته می‌شود، آن حالت خلوص ایجاد می‌شود، لذا در قرآن میفرماید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ» ‏ اینها وقتی در کشتی می‌نشینند و حالت غرق بر آنها احاطه پیدا می‌کند، آنگاه است که «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ» خدا را با اخلاص می‌خوانند[1]، اگر می‌خواهد تعلقات ریخته شود و انقطاع ایجاد بشود و آن رابطه باطنی محقق شود]، نیاز به شدائد است که از اسباب ظاهری جدا بشود[.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«سنّتِ غیبتِ حجّت» در عین «وجود حجّت» چیست؟

اصل بحث «وجود امام زمان»، واقعاً یکی از عجایب روزگار است. هرچند ما با «حجاب عادت» عادت کردیم و این وجود شاید خیلی برایمان تعجب آور نباشد، اما اینکه خداوندمتعال اینطور سنّتی را قرار داده، و این سنت را به عنوان «سرّی از اسرار خودش»، و «امری از امور خودش»، در روایات شریف معرفی کرده است، که «الغیبةُ سرٌّ من اسرارِ الله، و امرٌ من امرِ الله»[1]، یعنی اینطور نیست که غیبت فقط عِقاب باشد، که اگر غیبت آمده فقط بعنوان جزا و عقاب برای مؤمنین باشد که چون رعایت نکردند، یا به عنوان اینکه چون غیرمؤمنین آمادگی نداشتند خداوند «حجّتِ خودش» را غایب کرده است، که ما غیبت را فقط از ظلم و جور بندگان ببینیم که غیبت از باب جزا و عقاب باشد.

نه!، این جزاء خودش یکی از علت ها در «طولانی شدن غیبت» است. اگر روایات وارد شده که علت غیبت این ]ظلم بندگان[ (و جزاء آنان در غیبت) است این به عنوان یک مُثبِت است، یکی از علّت ها، که علت «طولانی شدنِ غیبت» است (نه علّتِ «اصل غیبت»). اما «اصل الغیبة» جزء یکی از عظیم ترین «مواطن انسانی» است که باید ایجاد میشد. یعنی اینکه چه ظلمِ ظالمی درکار بود و چه ظلمِ ظالمی در کار نبود، خداوندمتعال «اصل غیبت» را محقق میکرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سیر مطالعاتی فلسفه اسلامی - استاد عبودیت

سیر مطالعاتی عمومی

گاه در برخی کتاب‌های غیر فلسفی مانند تفسیر المیزان -که مفسری فیلسوف، آن را به رشته تحریر در آورده است- و یا در برخی کتاب‌های علم اصول و ... از اصطلاحاتی استفاده شده است که فهم آن‌ها جز از راه آشنایی اجمالی با فلسفه امکان‌پذیر نیست.

برای نمونه آیا متون اصولیِ زیر را بدون آشنایی با فلسفه می‌توان فهمید؟

۱.(ان قلت) هب ان ما ذکرتم یتم على أصالة الماهیة (و اما) على أصالة الوجود و اعتباریة الماهیات فلا محالة یکون مفهوم الشی‌ء من المفاهیم العرضیة (قلت) اعتباریة الماهیة لا تستلزم عرضیة مفهوم الشی‌ء و الا لکان تمام المفاهیم حتى مفهوم الجوهر من المفاهیم العرضیة لأن کل ممکن و منها الجواهر لها ماهیة و وجود... [۲]

۲و بعبارة أخرى: الفرد هو الطبیعة الموجودة، فلو لم یکن ما یتعلق به الوجود فلا فرد أیضا، هذا على أصالة الماهیة و اما على أصالة الوجود فلا حقیقة لغیر... [۳]

۳.بناء على هذا المسلک قد یتوهم ابتناء البحث فی المقام على تلک المسألة، حیث انه بناء على أصالة الوجود و تعلق الأمر به لا یوجد إلاّ وجود واحد فی مورد الاجتماع فلا یمکن الاجتماع و بناء على أصالة الماهیة و تعلق الأمر بالطبیعة یجوز الاجتماع لتعدد الماهیة. [۴]

۴.هذا مع أن العوارض الذاتیّة للأجناس عوارض الأنواع لأن الجنس مأخوذ لا بشرط، فالحکم «بأن الجوهر هو الموجود لا فی موضوع» ثابت لأنواعه، کما أن الحکم «بأن النّفس موجود مجرد ذاتا، لا فعلا» ثابت للموجود المطلق، فیلزم جواز کون موضوع المسألة أعم من موضوع العلم‌... فان أرید من امتناع الجعل، هو الجعل التکوینی فلا نسلم امتناعه بل لا یصح بدونه بناء على أصالة الوجود و مجعولیته‌... [۵]

۵و اما حدیث الماهیة من حیث هی ففیه خلط محمولات الماهیة بالحمل الأولى و بالحمل الشائع ...[۶]

۶. و أما بناء على أصالة الماهیة، فمتعلق الطلب لیس هو الطبیعة بما هی أیضا، بل بما هی بنفسها فی الخارج، فیطلبها کذلک لکی یجعلها بنفسها من الخارجیات و الأعیان الثابتات، لا بوجودها کما کان الأمر بالعکس على أصالة الوجود. [۷] ، [۸]

روشن است که فقط آشنای با اصطلاحات فلسفی می‌تواند فهم درستی از اینگونه عبارت‌ها داشته باشد. البته در مقام قضاوت درمورد وارد شدن فلسفه به علم اصول نیستیم، ولی حال که اصول با فلسفه آمیخته شده است، آشنایی با فلسفه به اندازه‌ای که فهم اصول را ساده کند ضروری است. در این سطح، مطالعه یک یا دو متن فلسفی کافی به نظر می‌رسد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

(4) سفیانی از بنی امیه - درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

جریان سفیانی در آخرالزمان شبیه جریان بنی امیه و معاویه است، سفیانی هیچ دغدغه و هدفی جز کشتن شیعه نسل‌کشی را ندارد. اما بیان:

مطلب اول:ارتباط امیه با عبدالشمس

آیا امیه و بنی امیه با عبد شمس ارتباط دارند؟ متاسفانه در بعضی از کتاب های خودمان هم آمده که امیه فرزند عبد شمس است و عبد شمس و هاشم دوبرادر هستند، ولی خواهید دید که هیچ یک از دو قضیه برادر بودن هاشم با عبد شمس و ارتباط امیه با عبد شمس صحیح نمی باشد.

طبری اولین ناقل جریان برادری عبدشمس و هاشم:

چه کسی می‌گوید که هاشم و عبد شمس برادر و دو قلو بوده اند و هنگام تولد، انگشت هاشم به پیشانی عبد شمس چسبیده بود که با شمشیر جدا کرده و گفتند[تطیر و فال بد زدند] تا آخر بین این‌ها جنگ است؟ اولین کسی که متعرض این جریان می‌شود طبری (متوفی 310) است، سند هم ذکر نمی کند و می‌گوید:

«وقیل إن عبد شمس وهاشما توأمان وإن أحدهما ولد قبل صاحبه وأصبع له ملتصقة بجبهة صاحبه فنحیت عنها (جداکردند) فسال من ذلک دم فتطیر من ذلک[10]»

(و گفته شده است که عبد شمس و هاشم دو برادر بودند…بعد از جدا کردن، خون جاری شد، و این را به فال بد گرفتند که این دو برادر همیشه بینشان جنگ و خونریزی است)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

(3) علامت سفیانی- درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

علامت سفیانی در روایات:

«…ویظهر السفیانی ومن معه حتى لا یکون له همة إلا آل محمد وشیعتهم فیبعث بعثا إلى الکوفة، فیصاب بأناس من شیعة آل محمد بالکوفة قتلا وصلبا، وتقبل رایة من خراسان حتى تنزل ساحل دجلة. یخرج رجل من الموالی ضعیف ومن تبعه فیصاب بظهر الکوفة. ویبعث بعثا إلى المدینة فیقتل بها رجلا ویهرب المهدی والمنصور منها، ویؤخذ آل محمد صغیرهم وکبیرهم لا یترک منهم أحد إلا حبس ویخرج الجیش فی طلب الرجلین ویخرج المهدی منها على سنة موسى خائفا یترقب حتى یقدم مکة. ویقبل الجیش حتى إذا نزلوا البیداء وهو جیش الهملات (الهلال) خسف بهم فلا یفلت منهم إلا مخبر، فیقوم القائم بین الرکن والمقام فیصلی… [5]»

(سفیانى و پیروانش خروج میکنند و قصدى جز کشتن و آزار اولاد پیغمبر و شیعیان آنها ندارد او یک لشکر به کوفه میفرستد، و جمعى از شیعیان آنجا را میکشد و گروهى را به دار میزند، و لشکرى از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مى‏آیند. مرد ضعیفى از شیعیان با طرفدارانش براى مقابله با سفیانى به بیرون کوفه میرود و مغلوب میگردد، سپس سفیانى لشکر دیگرى به مدینه میفرستد مردى در آنجا کشته مى‏شود و مهدى و منصور فرار میکنند سفیانى هم بزرگ و کوچک سادات و ذریه پیغمبر را گرفته و حبس میکند. آنگاه لشکرى براى پیدا کردن مهدى و منصور از مدینه بیرون میرود. مهدى همچون موسى بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون میرود، و بدین گونه وارد مکه مى‏شود. لشکر اعزامى هم به دنبال وى مى‏آیند، ولى وقتى به بیابان مکه و مدینه میرسند، به زمین فرو میروند و جز یک نفر که خبر آنها را میبرد باقى نمى ‏ماند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(2) محل خروج سفیانی - درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

روایتی در مورد محل خروج سفیانی:

«حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال: حدثنا عمی محمد بن أبی القاسم، عن محمد بن علی الکوفی، عن محمد بن أبی عمیر، عن عمر بن أذینة قال: قال أبو عبد الله7: قال أبی7: قال أمیر المؤمنین7:یخرج ابن آکلة الأکباد من الوادی الیابس، وهو رجل ربعة، وحش الوجه، ضخم الهامة، بوجهه أثر جدری، إذا رأیته حسبته أعور، اسمه عثمان، وأبوه عنبسة، وهو من ولد أبی سفیان، حتى یأتی أرضا ذات قرار ومعین فیستوی على منبرها [2]»

(ازامام صادق از امیر المؤمنین روایت است که فرمود: پسر هندجگرخوار از بیابانى خشک (شام) خروج مى‏کند و او مردى است چهار شانه و زشت رو [و صورتی چون حیوانات درنده خو که نمونه او، همین وهابیت با قیافه هائی که انسان هنگام نگاه کردن به آن‌ها باید کفاره دهد، هستند، این ها، کاری جز فتوا بر علیه شیعه و تکفیر شیعه ندارند، این‌ها بازماندگان همان پسر هند جگر خوار هستند که مادر بزرگشان به دندان خود جگر حضرت حمزه را برگرفت ] و سری بزرگ و آبله رو و چون او را ببینى مى‏پندارى که یک چشم است نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است تا به سرزمینى که داراى قرارگاه و خرّمى است مى‏رسد و در آنجا بر تخت سلطنت مى‏نشیند.)

حد دلالت روایت:

از این روایت استفاده می‌شود که سفیانی باخصوصیات مذکوراز نسل امویین است و طبق روایت قبلی از روم می‌آید و نصرانی است، اکنون با توجه به این سنخ روایات نکاتی را عرض میکنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰