مسارعین

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ

۴۲ مطلب با موضوع «معرفت نامه» ثبت شده است

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (4)

قبلا گفته بودیم که تغییر در درون ایجاد میشود، لکن منافات ندارد با تغییر در بیرون

اما مرحوم علامه فرمودند که چه معنا دارد که در بیرون تغییر ایجاد شود. همانطور که کسانی رفتند و همه چیز در نظرشان مندک شد و عالم سرجایش هست. مورچه در خانه اش آب افتاد گفت همه عالم را آب برد. او فکر میکند زلزله ای سراسر عالم را فراگرفته است، لکن دیگران در کمال آرامش دارد زندگی میکنند.

کمالی که میخواهد محقق بشود چیست؟ تغییر در من، در مرگ ایجاد میشود یا نه؟

اگر لحظه مرگ برای اجتماعی یک جا برسد، چی میشود؟ برای اجتماعی همه این حقیقت محقق بشود.

 

کل شیء هالک. نه سیهلک.  مشتق حقیقت در حال است. قطعا نسبت به اینده مجاز است.

اما نسبت به حال و گذشته حقیقت است. پس کل شیء هالک یعنی همین الان.

همین آیه یکی از استدلال هاست.

اگر دلیل و قرینه ای نیست، بر حال و گذشته دلالت دارد.

کل من علیها فان. و یبقی وجه ربک. این کل من علیها که به لحاظ ذوی العقول است، فانی هستند. و وجه رب باقی میماند.

سیرت الجبال و کانت سرابا قرینه میشود که اگر خصوصیت ذاتی شیء را از شیء گرفته ای، یعنی هالک شده است. نورانیت را از شمس مییدید، وقتی از او ندیدی، یعنی مکور است. یعنی نور از او نبود. نه اینکه تکویر را به عنوان صفت به او نسبت بدهی. میبینید که نور از او نیست. شمس به لحاظ شمس، مکور است. مثل کل شیء هالک است. وقتی میبینید میفهمی که نور مال این نبوده است. و اذا النجوم طمست. طمس میشود. تاریک میشود. انکدار و طمس به نجوم که نور از آنها دیده میشود بر میگردد.

همان نحوه برهانی که حضرت ابراهیم اقامه کرد برای مردم، این را مردم در قیامت←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (3)

میگویند مرحوم علامه داشتند در کوچه های خانه انصاری شیرازی عبور میکردند در اوایل جنگ.

کسی کمکشان میکرد که چاله ها و اینها زمین نخوردند.

ایشان فرمودند که مگر در روز به نور خورشید راه می رویم که در شب مشکل پیدا کنیم؟

خیلی سنگین سات. کسی که به نور امام حرکت میکند. یا در قیامت یسعی نورهم بین ایدیهم. اگر نور خورشید نباشد راه امکان پذیر نیست؟ یعنی حرکت آنها دیگر بر اساس نور خورشید نیست. اگر میخواهد جان آمده بشود برای اشرقت الارض بنورکم، و رب الارض امام الارض باشد و در قیامت بخواهد حقیقت توحید اشکار شود، در روز ظهور حقیقت ولایت آشکار مشیود. روح عالم که خلق اول و صادر اول یا مشیت الهیه، آن حقیقت میخواهد آشکار بشود. قبل از اینکه انسانب ه توحید محض برسد، باید انسان هم جانش آماده بشود، امکان ندارد به توحید محض کسی برسد، بغیر از اینکه به این برسد. لذا از اشراط الساعة، یوم الظهور است. اگر یک روز بیشتر از دنیا نمانده باشد، آنقدر آن روز طولانی میشود که ظهور محقق بشود.  یعنی شرط تحقق قیامت، ظهور است. این شرط تحقق قیامت ظهور است، نه اینکه مومنین به نوایی برسند و انتقام سلطه بیگانگان را بخواهند بیگیرند. این هم یکی از ظهور است است. نه آخرین مرتبه. آخرین مرتبه این است که میخواهد باب روح بودن نظام ولایت بر تمام وجود آشکار بشود. زدن این وزنه شرط است برای رسیدن به توحید. لذا زدن محبت انسان کامل که در انتهای حقیقت  محبت ها وجودی است، شرط زدن وزنه محبت الهی است. دیدن ظهور شرط دیدن توحید است.

کسانی که قبل از ظهور از دنیا رفته اند چطور؟ چطور به توحید میرسند؟ اگر امکان پذیر نیست، ←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (2)

حالا با توجه به این روایت که ایام الله ثلاثة که روز ظهور و رجعت و قیامت. مرحوم علامه فرمودند که بروز توحید اند اینها. سه مرتبه یک حقیقت اند. در روز قیامت به تمام حقیقتش آشکار میشود. بر مومن و کافر آشکار میشود. در روز رجعت مرتبه رقیقه اوست. در روز ظهور هم مرتبه رقیق تری از رجعت ایجاد میشود

اگر این حقیقت برای ما آشکار شد که این سه ناظر به حقیقت واحده ای هستند، روایات متعدد هر سه صحیح میشود و هیچ کدام طرد نمیشود. تعارضی نیتس. سه مرتبه یک واقعیت است

این آیات متعدد هم ناظر به قیامت میتواند باشد و هم رجعت و هم ظهور.

اگر در روز قیامت میفرمایند نور به شمس و قمر نیست. و یسعی نورهم بین ایدیهم، این حقیقت در روز رجعت هم به همین گونه است و در روز ظهور هم اگر میفرماید یستغنی الناس عن ضوء الشمس و القمر. اذن یستغنی الناس، خوب حرف صحیح است. ما در حجابیم. فکر میکنیم روشن شدن آسمان و واضح بودن به نور شمس است. وقتی این هندسه فکری که این انتسابات استبه هم بریزد، اگر یک دفعه حقیقت توحید آشکار بشود و تمام وجود انسان روابطش مختلف میشود. به این راحتی باقی نمیماند. اگر اختلال ایجاد شد، این فقط یک بحث مفهومی نیست. که ما فکر کنیم روز ظهور یک حقیقت ساده ای است که مومنین به حاکمیت میرسد و انتقام سالیان طولانی محرومیتشان را میخواهند بگیرند. این قدر این بحث سنگین است،←

موافقین ۰ مخالفین ۰

قیامت و ظهور و رجعت یک حقیقت واحده (1)

مرحوم علامه ذیل آیه 210 بقره، بحثی را مطرح میکنند و میفرمایند که بعضی آیاتی که وارد شده است، گاهی روایاتی ذیل این ها آمده است که آیه را تفسیر میکند به رجعت. یا قیامت. یا ظهور.

لذا مفسرین چون روایات متعدد وارد شده است، بعضی در اینجا روایات را متعارض دیده اند و بعضی را انتخاب کرده اند و بعضی را طرد کرده اند. بعضی متوقف شدهاند.

نظرات مختلفی پیش آمده است. ایشان میفرمایند شاید این روایات بیش از 500 روایت باشد. نمیشود طرح کرد. گاهی آنقدر از جهت سندی قوی است که نمیشود طرد کرد. پس راهی که میماند چیست؟ هرچند آنهایی که توقف کردند بهتر است از کسانی که طرح کرده اند.در این مسئله یک حقیقت واحده ای در کار است که وجه جمع بین این روایات است. یعنی آنچه در قیامت و ظهور و رجعت اتفاق می افتد یک حقیقت واحده ای است که آن حقیقت واحده میتواند تفسیر این آیات باشد که وقتی آنجا بیان میکند که این آیه ناظر به قیامت است را رجعت است یا ظهور است، میشود تفیسر واحدی از هر هس باشد. ایشان میفرمایند آن حقیقت واحده ای که هر سه اینها را در بردارد، ظهور توحید است. ایام الله ثلاثة. یکی یوم ظهور است. یکی یوم کره. و یکی یوم قیامت. تعبیر عظیم است. یوم یک بیان دارد در روایت و لیل یک بیان دارد. ایام الله، یعن یجایی که روز است و آشکار است سه روز است. کره همان رجعت است. یوم القیامة هم روز سوم است. در این سه روز یک حقیقت واحده ای به عنوان یوم اطلاق شده است.

ایام الله ثلاثة، یک کد است. ←

موافقین ۰ مخالفین ۰

faith

ثلاثٌ من کنّ فیه استکمل خصال الإیمان:الذی إذا رضی، لم یُدْخِله رضاه فی باطلٍ وإذا غَضِبَ لم یخرجه الغضب من لحقّ وإذا قدر لم یتعاط ما لیس له

 



:He who has these three qualities possesses the full features of faith

One whose contentment does not lead him to wrongdoing, whose anger does not cause him to abandon justice and.whose position of power does not cause him to encroach on what does not belong

to him

(Tohfatul Oqul, p. 43)

 


This tradition does not mean that faith is comprised exclusively of these three features. Conversely, it means that when a person embodies these three qualities, he is believed to have all the attributes of faith. That is because each of these qualities is the result of a set other good qualities. One's affection for somebody should not lead one to wrongly support that person; one's wrath should not lead one to inappropriate reactions and to step out of the boundaries of righteousness; and being in a position of power should not lead one to do what one is not entitled to


http://english.khamenei.ir//index.php?option=com_content&task=view&id=376&Itemid=10

موافقین ۰ مخالفین ۰

باب 3- معنی « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »

1-عبد اللَّه بن سنان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: تفسیر (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند بخشنده مهربان) چیست؟ فرمود: در هر حرفش یکی از صفات خدا منظور شده است: در« با »درخشندگی و نیکوئی خدا، و در« سین » نور و بلندی مقام پروردگار، و در« میم » بزرگواری و عظمت ایزد متعال منظور است،

عدّهای نقل کرده اند:« میم » ملک یعنی پادشاهی خدا و  « اللَّه »پرستش شده هر چیزی، و « الرّحمن » (صفت عام) یعنی مهربان و روزی رسان به تمامی آفریدگانش در دنیا است، و « الرّحیم »: (صفت خاصی است که در آخرت) تنها مؤمنان را زیر پوشش مهر خود قرار خواهد داد.

2-صفوان بن یحیی به نقل از شخصی که این حدیث را برایش بازگو کرده است گوید: از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد:
معنای« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » چیست؟ فرمود« با »یعنی روشنی خدا « سین »یعنی:برتری و رفعت پروردگار، و  « میم »  بزرگواری ،
و سلطنت الهی خدای را معنی میدهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(7) سفیانی واقعیت دارد یا جعلی است -درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

آیا سفیانی واقعیت دارد یا جعلی است؟

بعضی که این جریان‌ها را نقل می‌کنند، قائلند که اصل جریان سفیانی و موعود بودن او و ذکر او در روایات، دروغ است و از جعلیات امویین جهت درست کردن جایگاه و پایگاهی برای خودشان است. این حرف را امثال مقریزی در خطط گفته است ولی این ادعا صحیح نمی باشد و نمی‌توان گفت که روایات سفیانی از جعلیات امویین است بلکه روایات سفیانی از متواترات است، و عجیب‌تر این که روایات سفیانی را دشمنان سفیانی، قبل از نقل روایات از طرف طرفداران او، نقل کرده‌اند. البته روایات سفیانی در مورد تعدد سفیانی و خصوصا در جائی که سفیانی را مدح کند، بعید نیست که از جعلیات بنی امیه باشد کما این که روایاتی که وجود سفیانی را نفی می‌کند، می‌تواند از جعلیات امویین باشد تا به این وسیله از بعضی حرکات سفیانی بیزاری بجویند و یا از مقولات بنی عباس باشد تا خودشان را از این قیام‌ها رهائی ببخشند و در برخورد و قلع و قمع آنان از او‌ آزاد تر باشند. بنابراین روایاتی که ما از اهل بیت در مورد سفیانی داریم، متعدد و صراحت در سفیانی که مفاد آن‌ها هم حتمیت سفیانی است، می‌باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(6) متعدد بودن سفیانی -درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

روایات دال بر متعدد بودن سفیانی:

روایت اول:

«ابن حماد: حدثنا رشدین، عن لیث (وی مشکل دارد و ما قبلا بحث کرده ایم) عمن حدثه، عن تبیع قال: إذا کانت هدة بالشام قبل البیداء، فلا بیداء ولا سفیانی، قال اللیث: کانت الهدة بطبریة فاستیقظت لها بالفسطاط وتخلع لها أجنحة، فإذا هی لیلة طبریة» [1]

تبیع میگوید: موقعى که در شهر شام زلزله و خرابی، قبل از بیداء، ایجاد شود بیداء و سفیانى باقى نمی ماند. لیث می گوید: این خرابى و سرو صدا در طبریه خواهد بود که (اهل) شهر فسطاط مصر بیدار می شوند و بالکن ها ی ساختمان ها کنده مى‏شود، این حال شب طبریه است.

مفاد این نص آن است که سفیانی آمده است و برنامه او تمام شده است.

روایت دوم:

«حدثنا الحکم بن نافع، عن جراح، عن أرطأة قال ولم یسنده إلى النبی6 فی زمان السفیانی الثانی تکون الهدة حتى یظن کل قوم أنه قد خرب ما یلیهم» [2]

أرطاة میگوید: در زمان سفیانى دوم لرزه و صداى شدیدى بلند مى‏شود که هر گروهى گمان میکنند: چیزى در نزدیکی آنها خراب شده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

(5) دجال و سفیانی - درس خارج مهدویت ـ‌ آیت الله طبسی

موضوع اول:عناوین دجال و سفیانی:

آیا سفیانی همان دجال است و یا هر کدام عنوانی مستقل و جداگانه هستند؟ بعضی تلاش کرده که ثابت کنند، سفیانی و دجال یکی هستند، ما در جلسه قبل در این زمینه مقداری بحث کردیم و گفتیم که این دو متفاوت هستند، لذا ادعای یکی بودن این دو نیاز به دلیل دارد که مدعی نمی تواند دلیلی بر این مدعا ارائه کند، خصوصا با توجه به این که طبق روایات، سفیانی از علائم حتمی است ولی دجال مورد اختلاف است که آیا جزء علائم ظهور امام4 می‌باشد؟ حتی در بعضی از نصوص و کلمات آمده که دجال بعد از ظهور امام زمان خروج می‌کند که طبق این بیان دیگر جزء علامات هم نمی باشد. فعلا از این بحث می‌گذریم و إن شاء الله در آینده در صورت فرصت، بیشتر به این مساله می‌پردازیم.

موضوع دوم: روایات سفیانی از اختصاصات شیعه است؟

آیابحث سفیانی و روایات آن از اختصاصات شیعه است و یا فریقین آنرا نقل می‌کنند؟ بعضی از معاصرین مدعی شده اند که روایات سفیانی در منابع اولیه اهل سنت نیامده است و بحث از سفیانی و روایات اواز اختصاصات شیعه و مختص مصادر شیعه است، ولی واقع مطلب غیر از این است و حتی عبارات خود فاضل معاصر بر خلاف ادعای خودشان است، ایشان گاهی مطالبی راجع به سفیانی ذکرکرده ومی فرمایند که مورد قبول فریقین است، اگر بحث راجع به سفیانی در منابع اهل سنت نیامده باشد! مورد قبول فریقین چه معنائی دارد؟ مگر این که بگوییم منظور ایشان منابع اولیه می‌باشد، هرچند بحث از سفیانی و روایات او در منابع اولیه و دست اول اهل سنت هم وجوددارد، آیا مصنف عبدالرزاق (م.211)، مصنف ابن ابی شبیه ]استاد بخاری[ (م.235)، ابن حماد (م.228) منابع دست اول نیست؟ پس ادعای این بزرگوار، شاید سهو قلم بوده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

رابطه با امام زمان، بر اساس اسم الباطن

دیگر حالا (در زمان غیبت و ظهور) رؤیت حضرت و ارتباط با ایشان بر آن اساس نیست که حتی منافقین می‌رفتند در کنار امیرمومنان علی و پیغمبر اکرم می‌نشستند و اظهار ارادت می‌کردند، و بقیه هم می‌دیدند که اینها که نفاقشان آشکار بود، اینها در «رابطه ظاهری» نزدیکترین بودند[1]، دیگر در رابطه با «حضرت حجّت» این «رابطه صرفاً ظاهری» امکان‌پذیر نیست، چون دیگر آنجا «سلطه اسم الباطن» است، هر کسی نزدیکتر است که «حقیقتاً نزدیکتر است»، یعنی نزدیکتری «نزدیکتری وجودی» است، نزدیکتریِ وجودی با «طهارت وجودی» است، به غیرِ طهارتِ وجودی، نزدیکی دیگر امکان‌پذیر نیست.



[1] حتی برخی برای نزدیکی بر اساس «روابط ظاهری» اقدام به ایجاد «روابط فامیلی سببی» میکردند تا نزدیکتر شوند.


شرح روایات امام زمان -استاد حجت الاسلام عابدینی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰